به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حزب تدبیر و توسعه/ سید میلاد هاشمی، از چنین رییس جمهوری با چنان تربیت خانوادگی البته بیش از این انتظار نیست،اما باید دانست که چرا ترامپ تا بدین حد از ایران عصبانی است که دیگر حتی در یک مصاحبه زنده نیز اختیار از کف داده و صفات شخصی خود را به رخ جهانیان میکشاند؟
ترامپ با سه استراتژی بزرگ بین المللی روی کار آمد.در نظر داشت مشکل دیرینه آمریکای جنوبی به خصوص کوبا و ونزوئلا را حل و فصل کند.مشکل کره شمالی را به سرانجام برساند و مشکل جمهوری اسلامی ایران را در خاورمیانه با خروج از برجام و توافقی بزرگ، حل و فصل کند. ترامپ اما در تمام این مسیر سه گانه اش شکست خورد و دست به اخراج جان بولتن طراح این استراتژی زد تا بولتن را مسبب این ناکامیها معرفی کند.در مورد ایران اما موضوع بسیار پیچیده بود.
وی تصور میکرد با فشار بر روی پرونده هسته ای ایران و تحریمهای یکجانبه علیه ملت بزرگ ایران میتواند سه مشکل بزرگ با ایران را حل و فصل کند.
اول:کاهش قدرت دفاعی و خصوصاً توان موشکی ایران
دوم: طرح صلح قرنی را که آن را در ذهن خود داشت
سوم: کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه.
ترامپ تصور میکرد با این تحریمها میتواند در نهایت ج اا را به پای هر نوع از معامله ای را که خواهان آن است بکشاند و پس از آن با رخنه در بافت سیاسی ایران مقدمات فروپاشی و حتی تجزیه ایران را فراهم کند. ترامپ سعی میکرد با این دستاوردهای ذهنی، از خود ابرقهرمانی در دنیای سیاست ایالات متحده بسازد. این تصورات اما در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده، تمامی این تصورات را نقش بر آب شد.
ترامپ از خروج از برجام و تحریم یک جانبه ایران تا امروز هیچ دستاوردی نداشت و به همین دلیل سعی کرد این بازی را در زمین نظامی نیز بکشاند. با ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی، ترامپ تصور میکرد میتواند بر تمام ناکامیهای خود در رابطه با ایران سرپوش گذاشته و حتی با ایجاد نارضایتیهای بیشتر مقدمات حملات نظامی به ایران را فراهم کند. آنها میپنداشتندملت ایران به دلیل نارضایتیهای داخلی صحنه این ترور را خالی کرده و بازی به نفع آمریکا تمام میشود.
با اتحاد بیمانند ملت ایران و مراسمهای با شکوهی که برای سردار شهید قاسم سلیمانی برگزار گردید، مقدمات انتقام ایران نیز فراهم شد و با حمله به پایگاه عین السد و شکاف در مسئولین تصمیم گیر در ایالات متحده این استراتژی ترامپ نیز به هم خورد.رییس جمهور ایالات متحده بازی را به شورای امنیت کشاند تا شاید در آنجا کار را یکسره کرده و با ایجاد اتحاد علیه ایران و ایجاد مدلی شبیه به عراق، ایران را در هم شکنداما مجددا با آرای منفی و قاطعی علیه خود مواجه شد به نوعی که هر دو قطعنامه آمریکا علیه ایران جز آمریکا تنها یک رأی مثبت دیگر برای آمریکا به ارمغان آورد.
دونالد ترامپ با همین رفتارهای ناپسند و نکوهیده خود اجماع جهانی علیه ایران را از بین برد و حال پس از چهار سال به روشنی میبیند که جامعه جهانی دیگر با او همراه نیست. این موضوعاتی است که ترامپ را از آینده خود دلسرد کرد و بازی انتخابات را به رقیب خود واگذار کرد.ترامپ باید که عصبانی هم باشدچرا که یکی از بزرگترین آرزوهای او به زانو درآوردن ملت بزرگ ایران بود تا در همین انتخابات بتواند با غرور و افتخار شکست ایران را به رخ دموکراتها بکشد.
حال ترامپ مانده و شکافی بزرگ در جامعه جهانی در مورد ایران و آرزوهای بر باد رفته ترامپ. بی دلیل نیست که ترامپ دیگر قادر نیست درون آلوده خود را از نظرها پنهان کند و تراوشات خانوادگی خود را به صحنه سیاست میکشاند وتا چند وقت دیگر برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست و این عظمت ایران است که تا ابد ماندگار خواهد بود…
حضرت آقا می فرمایند:خود این انتخاب، نشانهی افول سیاسی آمریکا است؛ سرنوشت سیصد و اندی میلیون جمعیّت دست یک آدمی با این مختصّات، نشانه افول سیاسی آمریکا است. کسی که در خود آمریکا نسبت به تعادل روانی او تعادل فکری او تعادل اخلاقی او این همه حرف هست وقتی رئیس یک کشوری می شود، نشاندهنده افول آن کشور است.»
انتهای پیام/